............................. در تارهای عشق تو پیچیدهام عزیز بر بند سخت زلف تو تابیدهام عزیز از آفتاب مهر تو روییدهام ز خاک در سایهسار سرو تو آسودهام عزیز چون برگ زرد بهروی زمین سرد چون برگ زرد جانانه در گذار تو افتادهام عزیز
ای صمیمی ای دوست
گاه و بیگاه لب پنجره خاطره ام میایی
ای قدیمی ای خوب
تو مرا یاد کنی یا نکنی
من به یادت هستم
آرزویم همه سرسبزی توست
دائم از خنده لبانت لبریز